هنگامی که صدای اذان را میشنید
با آن شلوغی خط و کارهای مهم میگفت:
میخواهم بروم موقعیت الله...
شهید خرازی
هنگامی که صدای اذان را میشنید
با آن شلوغی خط و کارهای مهم میگفت:
میخواهم بروم موقعیت الله...
شهید خرازی
سرجلسه ، وقت نماز که می شد، تعطیل می کرد تا بعد نماز
. داشتیم می رفتیم اهواز . اذان می گفتند.
گفت« نماز اول وقت رو بخونیم .» کنار جاده آب گرفته بود.
رفتیم جلوتر؛ آب بود . آنقدر رفتیم ، تا موقع نماز اول وقت گذشت .
خندید و گفت « اومدیم ادای مؤمن ها رو در بیاریم ، نشد!!!
شهید باکری
کوچه هایمان را به نامشان کردیم
که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش
به منزل می رسیم...
معراجی ها دارد حرف هایی را می زند
که یک عمر در سینه ی خیلی ها
مانده بود...
می خواستم یک خسته نباشی خدمت
دختران مانکن عرض کنم که از صبح تا شب
زحمت می کشند تا یک "لایک" بیشتر بخورند...