امتحان های اربعینی...

از انگیزه ی بعضی از 

استاد ها گفتم که

چرا حوالی اربعین

امتحان می گذارند،

ولی امروز یکی از استاد ها

چون فقط یکی از دانشجو ها قصد 

کربلا داشت، امتحان را جا به جا

کرد...

پ.ن: آفرین به این استاد...

بین الحرمین

ایوان نجف 

سر جای خود،

ولی "بین الحرمین"

عجب صفایی دارد...

پ.ن: اللهم الرزقنا الحرم...

دست های عباس

با شناختی که از 

دست های عباس(ع)

دارم، میدانم که با

دست های خودش

اربعینمان را درست

می کند...

دلی هوایی

نمیدانم بعضی استاد ها

به چه انگیزه ای، حوالی اربعین

امتحان می گذارند،

اگر آن ها دل ندارند،

ما که دل داریم، که آن هم

برای حرم هوایی شده...

فقط جمعه

وقتی در هفته

فقط یک جمعه ای

را بیادتم ، چگونه میتوانی

برای ظهورت به من

اعتماد کنی...

پیاده روی اربعین

دلم چند روزیست

سر جای خودش نیست

انگار او پیاده روی

اربعین را شروع کرده است...

پ.ن: هر جا که هستی، اربعین، کربلا باش...

کمی خدا

خدایا، بین خودم و خودت

را بی حجاب کن،

می خواهم کمی هم،

تو را ببینم...

اربعین، کربلا

خدایا، اگر بگویی یک

آرزو بکن،

می گویم:

با رفقا، اربعین، کربلا...

دانشگاه حیوان ساز

دانشگاهی که
در آن، استادش
نمی داند مذهب
تشیع چگونه به وجود
آمده است
و دانشجویش هنوز
به امام زمان اعتقاد
ندارد، چگونه می خواهد
به قول امام خمینی
"آدم ساز" باشد...

پ.ن:گاهی هم باید برای اینها گریست،
نه فقط برای سرهای بر نیزه...

دروغ گویان را احترام نکنید...

گفت مگر شما قرآن نخوانده اید که فرموده است:

-" لا تکرموا امواتکم" مردگانتان را احترام نکنید؟!

رنگ چهره نواب تغییر کرد و با تحکم گفت:

-چنین جمله ای در قرآن نیست. آقا!

 کسروی که خیلی جا خورده بود، با شتاب گفت:                                                       

-ببخشید جسارت شد، شوخی کردم.   

پ.ن: برگرفته از کتاب: نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی