کمیاب است
مثل با حجاب ها...
هنگامی که فرصتى دست داد تا همراه با پدرم به مناطق جنگى بروم، کودکى بیش نبودم. از اهواز و چندین شهر دیگر گذشتیم و به شهر کرمانشاه که قرارگاه رمضان در آن جا مستقر بود ، وارد شدیم.
آن وقتها هرگز نمی دانستم که پدرم چه کاره است و او را یک راننده ، بسیجى و یا پاسدار عادى می پنداشتم. به قرارگاه رمضان که وارد شدیم ، برخوردها به گونهاى فوق تصور من بود. آنان ارزش و احترام زیادى براى پدرم قائل بودند و این برخورد ممتاز ، برایم سؤال برانگیز شد.
بچههاى رزمنده پاسخ دادند: «پدر شما فرمانده تیپ (لشکر) است.»
گفتم: «پدر من که پاسدار است.»
گفتند: «خب فرمانده لشکر فرق می کند.»
آن جا بود که به فروتنی او پى بردم. او بود که در میان بسیجیان ، اصلاً از خود – به عنوان فرمانده – نام نمی برد و هیچ گاه در این باره لب به سخن نگشود.
شهید اسماعیل دقایقی
پ.ن:هفته بسیج مبارک...
گاهی هم مجبور می شویم
این طور بگوییم:
در همهمه ی بازی سرخابی ها
بشکسته دلم از غم بی آبی ها
آقا تو برای ما حرم را بنویس
گور پدر تمام این دربی ها
+ السلام علی الغریب...
چندآمار:
مجموع بدهی
استقلال و پرسپولیس 110 میلیارد است
در حالی که
کل بودجه ی وزارت ورزش 160 میلیارد است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
+ حالا برو خودت را بکش برای این پول خوار ها...
گفت امسال اربعین، کربلا نرو
داعشی ها سر می برند،
گفتم در راه حسین سر دادن
اول کار است،
مانده است تا ارباً اربا شدن...