حاشیه

"مینویسم برای شهدای گمنام..."

۳۹ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

حرام زاده

در بی اعتمادی،

کوفه به آمریکا می ماند
و در حرامزادگی،

پسر مرجانه به اسرائیل...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حاشیه نویس

شاگرد ممتاز

"حسین" شاگرد ممتاز خدا
در رشته شهادت بود...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حاشیه نویس

یا امام و رهبری

انا لله و انا الیه راجعون

 

خدا رحمت کند یا امام و رهبری را...

 

 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاشیه نویس

خلوت با خدا

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی:


هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد،

بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن

و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟                                                                       

هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.


پ.ن: خدایا نیاز به خلوت کردن دارم،

جلویم را بگیر

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حاشیه نویس

عکس اعلامیه

عکس های زمان بچگی تا الآنم را
کنار هم ردیف کردم، یک لحظه گفتم
شاید عکس بعدی عکس اعلامیه ام باشد...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
حاشیه نویس

موقعیت الله...

هنگامی که صدای اذان را می‌شنید

با آن شلوغی خط و کارهای مهم می‌گفت: 

می‌خواهم بروم موقعیت الله...


شهید خرازی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حاشیه نویس

شیخ نمر

شیخ فضل الله نوری را  

اعدام کردند، حکومتشان

سقوط کرد...

اعدام شیخ نمر هم همان کار

را میکند.                                                                                                                                                

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حاشیه نویس

قحطی زده

قحطی زده ام

ببار بر من مولا...


پ.ن:اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاشیه نویس

پدر ناامید...

گیر کرده بود، انگار همه درها روش 

بسته شده بود، به هرکی تونسته بود

 رو زده بود، دیگه نا امید شده بود

که مشکلش حل بشه...

ناراحت،شب وقتی رفت خونه، زهرا کوچولو

منتظر باباش بیدار مونده بود تا قرآنی که امروز

تو مدرسه یاد گرفته بود رو برا

باباش بخونه...

باباش هم هرچند حوصله نداشت 

ولی گفت بخون...

بسم الله الرحمن الرحیم

 قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ
 لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ 
إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚإِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

جا خورد
احساس کرد خدا داره با خودش صحبت میکنه،
 گفت من همه درها رو زدم الا اصل کاری رو
توسل کرد به خودش،
خودش هم درستش کرد...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حاشیه نویس

لاف هایمان

دیدم بوی سوز می آید

دقت که کردم دیدم بوی سوز

لاف هایی ست که جلوی خدا میزنم...


پ.ن: خدایا لاف هایمان را جدی نگیر!!!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاشیه نویس